بحث در مورد قسمت های 6 و 7

          M J B 
            بازدید : 233
          چهارشنبه 08 آذر 1391
           نظرات (2)
        

بحث در مورد قسمت های 6 و 7
(این قسمت ها رو فراموش کرده بودم)

دوستان نظرات خودتونو در مورد این قسمت ها در قسمت نظرات همین پست بگید

ارسال نظر برای این مطلب

	این نظر توسط baran در تاریخ 1391/09/08 و 23:08 دقیقه ارسال شده است

			وااای یه نفس خوندم نفسم گرفت.. خوب همه میدونیم که دین چقدر ماهه و از نظر شخصیتی از سم خیلی سرتره... کلا سم از اون دسته ادماست که خودش هر اشتباهی دوس داره میکنه و انتظار داره سریعا بخشیده شه ولی خدا اون روز رو نیاره دین فلک زده کاری کنه... در مورد بنی با اینکه تا اینجای کار چیز بدی ازش ندیدیم من بهش مشکوکم ...خصوصا این قسمت که خاطرات دین از برزخ با واقعیت فرق داشت من میترسم خاطرات بنی هم یه جورایی اشتباه باشه و بنی اون ادم صد در صد وفاذاری که دین فک میکنه نباشه...(خدا نکنه.. دین بیچاره خیلی ضربه میخوره)... کلا فقط دین

	این نظر توسط negar در تاریخ 1391/09/08 و 18:50 دقیقه ارسال شده است

			سلام اولا تولدتون با تاخیر مبارک انشالا شمعای کیک 110 سالگی رو فوت کنی عزیزم.دوما امروز کلاسامون رو به صورت خود جوش تعطیل کردیم و من تا بعد از ظهر که برم سر کار خونه ام .اومدم سایت ولی تو قسمت بحث راجع به اپیزودا قسمت 6 رو نزاشتین و فکر کردم شاید چون خیلیا نظر ندادن می خواین حذفش کنید و منم یه سری سوال برام پیش اومده بود برای همین با عرض معذرت توی این قسمت که می دونم بی ربطه نظرمو میذارم بازم ببخشید. راجع به حرفایی که سم تو2تا صحنه اخر زد: 1. توی قسمت اول سم میگه: ((من کاری رو کردم که قول داده بودیم بکنیم ادامه دادم و زندگی خودمو کردم)) و تواین قسمت می بینیم به امیلیا میگه((من برادرمو چند ماه پیش از دست دادم و بعد از اون دنیام از هم پاشید و فرار کردم مثله تو)) حالا تو لغت نامه سم فرار کردن = ادامه دادن؟ نه ببخشید باید می گفتم لغت نامه جرمی کارور چون این سم رو اون و رابرت سینگر طراحی کردن. 2.سم به دین میگه: ((شاید من اون شکارچی باشم که بنی رو میکشه)).خیلی خب بیایین مرور کنیم سم از بنی چی میدونه: بنی کسیه که دین اون رو دوست خطاب میکنه خون اشامی که به دین کمک میکنه تا یه لونه خون اشامارو پاک کنه! انسانی رو برای تغذیه از خونش نمی کشه توی یه سال گذشته برای دین برادری کرده کنارش جنگیده و احتمالا چند باری جون کس و دین رو نجات داده و هیچ وقت دین رو ناامید نکرده و باهم راه خروج از برزخ و البته کس رو پیدا کردن. درنتیجه سم می خواد بنی رو بکشه! شاید معلوم بشه بنی همونیه که سم میگه نمی دونم . ولی قسمت 9 فصل چهارم وقتی سم به دین میگه ((روبی)) جونشو نجات داده حتی با وجود اینکه روبی به سم یاد داده بود از قدرتاش استفاده کنه و دین از این بابت عصبانی بود و می خواست روبی رو همون موقع که شناخت بکشه ٬ بازم بهش گفت ))من به خاطر سم بهت بدهکارم)) باوجود اینکه براش سختم بود! حالا چرا سم فقط و فقط بنی رو یه هیولا می بینه بدون در نظر گرفتن همه کارایی که برای دین و کس کرده و نه تنها حس قدرشناسی نسبت به اون نداره بلکه به نظر میاد کشتن بنی توی لیست سم اولین مورده؟ ( البته در مقایسه با رفتار دین با روبی توی قسمتی که بالا گفتم) 3. یه بار قسمت 10 فصل یک و یه بار قسمت 14 فصل 4 شرایط مشابه این قسمت پیش اومده بود با تاثیر یه روح رو سم و دومی سایرن رو هر دو برادر. و هر دو بار با اینکه دین ناراحت شده بود مخصوصا بار دوم (چون سم بعد از از بین رفتن اثر سم سایرن هیچ توضیحی راجع به پنهان کاریهاش دروغ گفتن به دین و رابطه اش با روبی نداد) دین اصلا به روی خودشم نیوورد حالا رفتار دینو مقایسه بکنید با رفتار سم تو اخر این قسمت. در حالی که حتی گارثم میگفت بابا سم این دین نیست. نکته اینه که دین تسخیر شده و این روحه که اختیار دین رو تو دست گرفته مثله وقتی که مگ سم رو تو فصل 2 تسخیر کرده بود. اخه اینکه یه زن مردی رو که 37 باهاش زندگی کرده به خاطره اتفاق همون 37 سال پیش بکشه یا یه نفر ريیسشو به خاطره اینکه میگه گزارش بنویس بکشه یا اون اخری که از همه مسخره تر بود در مورد اونام سم همین نظرو داره که روح تاثیری نداشته؟یا فقط این لطفو در مورد دین به خرج میده؟چرا دین میتونه سمو راحت ببخشه و کاراشو نادیده بگیره ولی سم نه؟ اگه برعکس بود و دین اخرالزمانو به راه انداخته بود چی ؟ فکر کنم سم همونجا سر دینو بریده بود. 4.به نظر شما واقعا درسته گارث جای بابی رو پر کنه و سم توی درختا دنباله یه دختر بگرده؟ اصلا اینکه سم دنبال دین نگشته یه چیزه اینکه شکارو ول کرده یه چیز دیگه. ولی به نظر من بدتر از همه اینه که دیگه حتی اهمیت هم نمیداده که ممکنه کسی بهش احتیاج داشته باشه . ((مردم همیشه می میرن)) واقعا این حرفیه که سم بتونه به این راحتی بگه؟حتی قسمت 3 فصل 5 که سم کنار کشیده بود تا متوجه موردی شد به بابی خبر داد تا چند تا شکارچی خبر کنه. وهمون ادم تو فصل 8 گوشیاشو خاموش میکنه بدون توجه به اینکه ممکنه کسی تماس بگیره خب خودش شکار نکنه حداقل نمی تونه شکارچی دیگه ای رو تو جریان بذاره؟ مثله کاری که جان وینچستر توی فصل یک کرده بود و شماره دین رو به کسایی که تماس می گرفتن میداد؟ یا اگه موردی بود مختصات یا اسم قربانیا رو به دین اس می کرد یا می گفت؟ سمم نمی تونست این کارو بکنه؟ یعنی فرض کنید سم داره روزنامه می خونه : ((ای بابا عجب دنیایی شده روز روشن اعضای بدن ادمو در میارن .....خیلی خب برم خبرای ورزشی رو بخونم!)) .قسمت یک اون شیطانه به کراولی خبر میده: ((دین وینچستر برگشته ))!!! یعنی اینکه سم وینچستر حی و حاضر باشه اونقدر بی اهمیته که کراولی ام میدونسته و کاری بهش نداشته! حالا دین اومده افتادن به هول و ولا! فکر نکنم خود نویسنده ها هم دقیقا بدونن دارن با سم چی کار میکنن. یا این همون سم همیشگیه و من نمی تونم دلیل کاراشو بفهمم؟ 5.خیلی ممنون از وقتتون. واقعا ببخشید اینقدر طولانی شد. پاسخ : سارا:سلام.مرسی گلم...چه طولانی.. اول بریم سراغ اولی:به نظر من منظورش اینه که با همه این شرایطی که بعد از نبود دین براش پیش اومد باز هم به زندگیش ادامه داده...البته به املیا اینجوری میگه که قصد داره خودشو به املیا نزدیک کنه ولی ته ته قلب سم میدونیم که برای برادرش نگران بوده...چون اگه یادت باشه قسمت اول سم وسایلشو جمع میکنه و میره همون خونه سابقشون که دینو اونجا میبینه دومی:اینو میشه یه ضعف فیلمنامه ای یا یه ضعف تو شخصیت پردازی سم دونست ولی ببین دین دوست سم همون ایمی رو هم کشت تا از برادرش محافظت کنه دشمنی سم با بنی برمیگرده به برگشت دین از برزخ...سم وقتی میبینه دین کسایی رو کشته که تفاوت زیادی با بنی نداشتن خوب دوس داره از حقش تو گذشته دفاع کنه...تا به دین بفهمونه همه حق یه فرصت دوباره دارن...فقط بنی نیس که این حقو داشت سومی:خب میگم که اینا شخصیت هاشونه...دین ادمیه که راحت میبخشه ولی سم هنوز هم که هنوزه نتونسته بازندگیش که همون شکارچی بودنه کنار بیاد...و به دنبال زندگی نرمالشه!!! چهارمی:کاملا نظرت درسته...ولی سم تو یه سال گذشته کنار کشیده بود پس خطری برای کراولی نداشته ولی کراولی میدونسته که اگه دین برگرده بازم به شکار ادامه میده...اگه یادت باشه تو یکی از کانوشنها جنسن درباره شخصیتش میگه وفادار به کار و حرفش...این از دین ولی سم داره تغییر میکنه و این هدف کارگردان و نویسنده داستانه که این برادرها بعد از این همه فصل باید باهم یه مشکل تا این حد جدی داشته باشن که من فکر میکنم نویسنده تصمیم داره این برادرارو از هم جدا کنه پنجمی:خواهش میکنم...نکات جالبیو گفتی

موضوعات سایت

دانلود سریال

بحث در مورد اپیزود ها

دانلود انیمیشن سریال

مسابقه تشخیص چهره

اسپویلر های سریال

دانلود فیلم های سینمایی

عکس

کلیپ

آهنگ

اخبار وبلاگ

بیوگرافی

پشت صحنه سریال

بحث در مورد قسمت های 6 و 7